جادوی سادگی نویسنده برجسته مکزیکی

به گزارش گلچینی از بهترین ها به نقل از پاریس ریویو - نبردهایی در صحرا اثر خوزه امیلیو پاچکو دهه هاست که یکی از پرخواننده ترین رمان ها در مکزیک بوده است. از زمان انتشار اولیه به صورت سریالی در ضمیمه فرهنگی آخر هفته مجله سابادو در 1980 و یک سال بعد، چاپ کتاب به وسیله انتشارات ایرا، به اسم یکی از مهم ترین رمان های کوتاه ادبیات مکزیک شناخته شد و در کنار گوهرهای قیمتی این ژانر ازجمله آئورا کارلوس فوئنتس، حفره خوزه روئلتاس و السینور: یک دفترچه سالوادور الیزوندو قد علم کرد.

جادوی سادگی نویسنده برجسته مکزیکی

بخش عمده پیروزیت این رمان کوتاه به لطف پیشنهادهای دهان به دهان خوانندگان طی سال ها و این واقعیت به دست آمده است که از زمان چاپ دوم این کتاب به بخشی از برنامه درسی استاندارد دبیرستان های سرتاسر کشور به ویژه در مرکز یعنی مکزیکوسیتی تبدیل شد. این علاقه همگانی به نبردهایی در صحرا تنها به خاطر توصیف دقیق روزهای گذشته، اختصار گیرا و لحن صمیمی و اعتراف آمیزش به وجود نیامده، بلکه صحت و صداقت احساسی درخشان آن به قدری قوی است که بسیاری از خوانندگان معتقدند این داستان یک زندگی نامه خودنوشت است.

خوزه امیلیو پاچکو در سال 1939، تنها چند ماه پیش از آغاز جنگ جهانی دوم در مکزیکوسیتی به دنیا آمد و اولین بار در سن هشت سالگی هنگام سفر مدرسه ای به کاخ هنرهای زیبا برای تماشا اقتباس تئاتری سالوادور نوو لوپز از دن کشیوت با جادوی داستان آشنا شد. پاچکو سال 2009 پس از دریافت جایزه سروانتس، مهم ترین جایزه ادبیات اسپانیایی زبان در سخنرانی اش گفت: در آن صبح بسیار دور فهمیدم واقعیت دیگری به نام داستان وجود دارد. برایم روشن شد که گفتار روزمره ام، زبانی که با آن زاده شده ام و تنها ثروتی است که دارم، می تواند -برای مایی که توانایی استفاده از آن را داریم- شبیه موسیقی آن نمایش، رنگ لباس ها و خانه هایی باشد که صحنه را روشن کردند. این ندای درونیِ زودهنگام به نوشتن آنچه خود پاچکو رمان های قاچاقی کوچک می نامید و الهام گرفته از داستان های ماجراجویانه امیلیو سالگاری، ژول ورن و الکساندر دوما بود، منجر شد. او این کار را با ولع بسیار انجام می داد و تا تولد نوزده سالگی تقریبا بر تمام ژانرهای ادبی دست گذاشته و آثارش را در روزنامه ها و مجلات دانش آموزی منتشر نموده بود. پس از رها کردن رشته حقوق در دانشگاه مستقل ملی مکزیک برای آنکه خود را به طور کامل وقف ادبیات کند، به همراه دوستانش، سرجیو پیتول و کارلوس مونسیوایس، به بخشی از نسل ادبی میانه قرن بیستم مکزیک تبدیل شد و در کنار نویسندگان دیگری ازجمله سالوادور الیزوندو، خوان ویسنته ملو، خوان گارسیا پونسه و اینس آرِدوندو جان تازه ای به ادبیات ملی مکزیک بخشید.

تیم سه نفره پاچکو-مونسیوایس-پیتول به طور خاص برای پیوند فرهنگ بالا و پایین در آثار خود زحمت بسیاری کشید و توجه خوانندگان جوان را به خود جلب کرد. خوزه امیلیو پاچکو از شعرهایش گرفته تا رمان هایش، داستان های کوتاه تا روزنامه نگاری، از ترجمه ها، مقالات، نقدهای ادبی تا آثار تاریخی اش، برای ساخت و پرورش حداکثر شفافیت محتوا، رویکرد موشکافانه ای در پیش گرفت.

به مدت چهل سال و در چندین نشریه، پاچکو ستون معروف خود با اسم موجودی را با ترکیبی خاص از فرم های نقد، روزنامه نگاری و مقاله منتشر کرد و کتاب های مورد علاقه و بعلاوه دانش دایرة المعارفی خود را با عموم مردم به اشتراک گذاشت و همه این ها را به سبک منحصر به فرد محاوره ای و در عین حال عالمانه و شخصی اش انجام داد. کاملا واضح است که سبک او بر سلیقه خوانندگانش تاثیرگذار بوده و زمینه تجربیات ادبی بسیاری از نویسندگان مکزیکی را فراهم نموده است.

با خواندن نبردهایی در صحرا خواننده متوجه جادوی نوشتاری پاچکو می گردد: ساده، بسیار فریبنده و استادانه. صدای روایی اش چنان خوب تنظیم شده که در واقعیتِ اتفاقات، داستان ها و احساسات می خرامد و همیشه این تصور را ایجاد می کند که حافظه هرگز خیانت نمی کند. لوئیس خورخه بون در خوزه امیلیو پاچکو: خواننده ای خارج از زمان، مقاله ای درباره آثار این نویسنده، می نویسد: هنر و مهارت پاچکو نوشتن را کار آسانی می کند. دست یافتن به این سهولت جادویی حاصل سال ها بازنویسی، ویرایش و ممارست پاچکو است. لایه لایه ای که این نویسنده طی سالیان بر کتاب هایش افزوده، افسانه ای است.

او برای ترجمه هایش سال ها زحمت کشید، به اسم مثال ترجمه اش از چهار کوارتت تی. اس. الیوت به اسپانیایی بیش از دو دهه زمان برد. آثار داستانی اش تا آخرین روزی که فرصت اصلاح داشت، بارها و بارها ویرایش می شد. پاچکو در یادداشت هایی که درباره شعرهایش، زودتر یا دیرتر: شعرها (1958-2009) نوشت، نوشته است: من ایده متن قطعی را قبول ندارم. تا زمانی که زنده ام به ویرایش خودم ادامه می دهم.

پاچکو تا جایی پیش رفت که در سی امین سالگرد انتشار نبردهایی در صحرا چندین بخش از داستان، ازجمله انتها آن و حتا سن ماریانا (شخصیتی که به گفته پاچکو الهام گرفته از ریتا هیوُرث، بازیگر امریکایی بود) را تغییر داد و گفت: نمی دانم ماریانا هنوز زنده است یا نه. اگر باشد، الان هشتاد ساله است. نسخه اولیه و سریالی نشریه سابادو کوتاه تر بود و پاچکو گفت فرناندو بنتیز، سردبیر وقت، عملا مجبور شد آن را از دستانش بیرون بکشد تا مانع تجتماشاظرهای بعدی گردد.

نسخه اصلی و کامل این رمان یک روز پس از افتتاحیه نمایشگاه سنگ نگاره های ویسنته روخو حاصل شد. جایی که با پاچکو درباره شعرهایی که برای همراهی با کارهای روخو نوشته بود مصاحبه شد و به اتفاقات هولناکی که این هنرمند در کودکی در بارسلونا و در جریان جنگ داخلی شاهد بود اشاره داشت. طی آن مصاحبه و در موقعیت های بعدی وقتی درباره منشا نبردهایی در صحرا از او پرسیده شد، پاچکو به ایده ای اشاره نمود که اخیرا او را تحت تاثیر قرار داده بود و آن را به گراهام گرین نسبت داد: آن عشقِ کودکی و ناامیدی اش غم انگیزترین چیز است. روز بعد، از آن ایده، کل داستان کارلوس جوان را شکل داد. این داستانی بود که پاچکو بارها و بارها تا زمان انتشار در سال 1981 به وسیله انتشارات ایرا آن را اصلاح کرد. مدیر انتشارات ایرا در آن موقع نئوس اسپرساتای افسانه ای بود که پیروز شد پاچکو را متقاعد کند که نبردهایی در صحرا یک رمان کوتاه است و باید جداگانه و نه به اسم بخشی از یک مجموعه داستان منتشر گردد.

طی مصاحبه ای که اندکی پیش از مرگ پاچکو در سال 2014 با او انجام شد از او پرسیده شد چرا داستان هایش چنین آکنده از حسرت گذشته است؟ پاچکو پاسخ داد: ما تنها می توانیم درباره چیزی که دیگر نیست بنویسیم. نوشتن کوششی است برای نجات چیزی در میان چیزهایی که هر روز ناپدید شده و از بین می فرایند. اما در نوشته های من هیچ گونه احساس غربت و دلتنگی نسبت به گذشته وجود ندارد: آنها خاطره اند.

و در واقع هیچ حسرتی برای زمان های گذشته در نبردهایی در صحرا وجود ندارد، به جایش توضیح مشاهدات، بازیابی ها و حتا تقبیح تحولات تاریخی است که از دهه چهل به بعد ویژگی های استعماری مکزیکوسیتی را تغییر داده و شاهد تبدیل شدن آن به کلان شهری با آسمان خراش ها و ترافیک بسیار است که در نهایت سرتاسر دره آناهواک (دره مکزیک) را در بر می گیرد و فضای بیشتری برای میلیون ها مهاجری که در پی ایجاد شرایط بهتر برای زندگی خود به مرکز می فرایند باز می کند. با اینکه بخش عمده ای از جمعیت مرکز آداب و رسوم، لباس های سنتی و مذهب خود را حفظ می نمایند، اما نسل های جوان تر مشتاقانه امریکای شمالی شدن را که با وجود معرفی مارک ها، غذاها، تکنولوژی، مد، ژانرهای موسیقی و سریال های امریکایی اجتناب ناپذیر است، پذیرفته اند. این دودستگی دقیقا همان لحظه مهم و اساسی است که پاچکو به روشنی در صدای صمیمی و آشنای راوی خود تحقق می بخشد و از دنیای کودکی، شادی ها و غم های زندگی اش در خانواده و مدرسه و اولین عشقش می گوید که مثل ضربه چاقویی از ناکجا به او وارد شد.

نبردهایی در صحرا، داستان عشقی ناممکن، اشتیاقی در ناب ترین و بی دفاع ترین شکل خود، تصویر شهر و کشوری در آستانه تحولی بنیادین و جامعه ای درگیر فساد است که با گذشته دست و پنجه نرم می کند و کوشش دارد چیزی را که زمانی وجود داشت و حالا نیست، زنده نگه دارد -آن عشق و وحشتی که پاچکو با سادگی تکان دهنده اش به ما نشان می دهد.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "جادوی سادگی نویسنده برجسته مکزیکی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "جادوی سادگی نویسنده برجسته مکزیکی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید